مرکب از چیز + ی، شی ٔ، کمی، قدری، مقداری، و چون با عدد بکار رود مترادف با عدد مجهول ’اند’ افتد، یعنی مبلغ یا مقدار یا مقداری بیشتر: کوه قارن ناحیتی است که مر او را ده هزار و چیزی ده است، (حدود العالم)، گفت دهاقین را سخنان حکمت باشد ما را از آن چیزی بگوی، (تاریخ سیستان)، - چیزی شدن، عنوانی یافتن، موجودیت یافتن، اهمیت و اعتبار گرفتن: هیچکس از پیش خود چیزی نشد هیچ آهن خنجر تیزی نشد هیچ حلوائی نشد استادکار تا که شاگرد شکرریزی نشد، ؟
مرکب از چیز + ی، شی ٔ، کمی، قدری، مقداری، و چون با عدد بکار رود مترادف با عدد مجهول ’اند’ افتد، یعنی مبلغ یا مقدار یا مقداری بیشتر: کوه قارن ناحیتی است که مر او را ده هزار و چیزی ده است، (حدود العالم)، گفت دهاقین را سخنان حکمت باشد ما را از آن چیزی بگوی، (تاریخ سیستان)، - چیزی شدن، عنوانی یافتن، موجودیت یافتن، اهمیت و اعتبار گرفتن: هیچکس از پیش خود چیزی نشد هیچ آهن خنجر تیزی نشد هیچ حلوائی نشد استادکار تا که شاگرد شکرریزی نشد، ؟
دهی است از دهستان سه هزار شهرستان شهسوار. واقع در 32هزارگزی جنوب شهسوار. کوهستانی، سردسیر دارای 170 تن سکنه. آب آن چشمه سار، محصول آنجا لبنیات و عسل. شغل اهالی گله داری و چوب تراشی و راه آنجا مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
دهی است از دهستان سه هزار شهرستان شهسوار. واقع در 32هزارگزی جنوب شهسوار. کوهستانی، سردسیر دارای 170 تن سکنه. آب آن چشمه سار، محصول آنجا لبنیات و عسل. شغل اهالی گله داری و چوب تراشی و راه آنجا مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
سیارات را گویند که زحل و مشتری و مریخ و آفتاب و زهره و عطارد باشد. (برهان). کواکب سیاره. (جهانگیری) (آنندراج). هر ستاره ای که بر دور آفتاب حرکت کند مانند زحل و مریخ و زهره و زمین و جز آن. (ناظم الاطباء). صاحب انجمن آرا و به تبع او صاحب آنندراج گویند: این لغت را در فرهنگ رشیدی نیافتیم شاید صحیح نباشد و شاید روزومه باشد: برمرادت چون نگردد تا قیامت دور چرخ کز تو درسیرند دایم مهر و ماه دزدمه. بوسلیک (از آنندراج)
سیارات را گویند که زحل و مشتری و مریخ و آفتاب و زهره و عطارد باشد. (برهان). کواکب سیاره. (جهانگیری) (آنندراج). هر ستاره ای که بر دور آفتاب حرکت کند مانند زحل و مریخ و زهره و زمین و جز آن. (ناظم الاطباء). صاحب انجمن آرا و به تبع او صاحب آنندراج گویند: این لغت را در فرهنگ رشیدی نیافتیم شاید صحیح نباشد و شاید روزومه باشد: برمرادت چون نگردد تا قیامت دور چرخ کز تو درسیرند دایم مهر و ماه دزدمه. بوسلیک (از آنندراج)